چه کرده ای تو با دلم که این چنین شکسته ام
شکسته ام چو تار غم چه کرده ای تو با دلم
صدای خسته ی مرا نمیدهی دگر جواب
دو چشم من نمیرود بدون تو دگر به خواب
به هر دری که میروم تو را نظاره میکنم
به جای بوسه بر لبت به گل اشاره میکنم
تمام شعرهای من به پای یک نگاه تو
گر از توام جدا کنند فنا شوم به راه تو